(2) [الاستیعاب 2/ 456] گفته است: از «سلمان فارسى»، «ابوذر»، «مقداد»، «خبّاب»، «جابر»، «ابو سعید خدرى»، و «زید بن ارقم» روایت شده است که حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام اختیار کرده است  .

و خود آنها که راوى این حدیثند، حضرت على علیه السّلام را بر دیگران، برترى مى‏دادند  .

 (1) [همان کتاب 2/ 457] به سند خود، از «عمرو» آزاده‏شده «عفره»، روایت کرده است که از «محمد بن کعب قرظى» پرسیدند، آیا اول کسى که اسلام اختیار کرد، حضرت على علیه السّلام بود یا ابو بکر؟ در پاسخ گفت: سبحان الله! از سؤال شما در شگفتم، حضرت على علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام اختیار کرد و نظر به اینکه پذیرش دین اسلام را از پدرش «ابو طالب»، پوشیده مى‏داشت، پذیرش اسلام او و اینکه او نخستین کسى است که به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله گرویده است، بر مردم پوشیده ماند؛ لیکن «ابو بکر» که چنین واهمه‏اى نداشت، اسلام آورد و به پیروى کردن از آئین اسلام تظاهر نمود، اینست که مردم پنداشته‏اند «ابو بکر» نخستین فردى است که اسلام آورده است. و ما شکى نداریم که حضرت على علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام آورده است  .

 (2) [همان کتاب 2/ 458] از «قتادة» از «حسن» روایت کرده است که حضرت على علیه السّلام نخستین کسى است که آئین اسلام را پذیرفت و به حقیقت هر چه تمامتر، از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پیروى نمود و این در حالى بود که از سن مبارکش پنج سال یا شانزده سال گذشته بود  .

 (3) [همان کتاب 2/ 458] از «ابن عباس» روایت کرده است که حضرت على علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام اختیار کرده است. و اضافه نموده است که این روایت از «ابن عمر» به دو طریق شایسته، روایت شده است  .

مؤلف گوید: این روایت را «ابن اثیر» در [اسد الغابة 4/ 17] و «هیثمى» در [مجمع الزوائد 9/ 12] نیز نقل نموده‏اند و «طبرانى» هم متذکر شده است  .

 (4) [کنز العمال 6/ 395] از «عمر» نقل کرده است که گفت: هرگز به مقام و موقعیت على علیه السّلام پى نخواهید برد؛ به دلیل آنکه از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مى‏فرمود: سه خصلت پسندیده است که اگر داراى یکى از آن خصال بودم، نزدم محبوبتر از هر چیزى مى‏بود که آفتاب بر آن مى‏تابد. این بیان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله‏

در حالى بود که من و «ابو بکر» و «ابو عبیده جرّاح» و گروهى از اصحاب، در محضر مبارکش شرفیاب بودیم. سپس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست مبارکش را بر روى شانه على علیه السّلام گذاشت و فرمود: یا على! تو نخستین کسى هستى که اسلام آوردى و تو نخستین کسى هستى که ایمان آوردى؛ منزلت و مقام تو در نزد من، مساوى با منزلت و مقامى است که «هارون»، برادر حضرت موسى علیه السّلام، نسبت به حضرت موسى علیه السّلام داشت  .

این حدیث را «ابن نجّار» روایت کرده است  .

مؤلف گوید: حدیث مزبور را به سند دیگر نقل کرده است. و در آنجا مى‏گوید: «ابن عباس» از «عمر بن خطّاب» روایت کرده است که از «على» عیبجوئى نکنید؛ بدلیل آنکه از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مى‏فرمود: در وجود اقدس على علیه السّلام سه خصلت پسندیده موجود است و حدیث را به طرزى که بیان کردیم ادامه داده است. در حدیث دیگر، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت على علیه السّلام فرمود: یاوه مى‏گوید آنکس که مى‏پندارد مرا دوست مى‏دارد در حالى که با تو دشمنى مى‏کند. این حدیث را «حسن بن بدر» در کتاب «فیما رواه الخلفاء» متذکر شده است و «حاکم» هم، در «الکنى» و «شیرازى» در «الالقاب» و نیز «ابن نجّار» روایت کرده‏اند  .

 (1) [کنز العمال 5/ 153] از «ابو اسحاق» روایت کرده است، هنگامى که حضرت على علیه السّلام با حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام ازدواج کرد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به وى، فرمود: اى فاطمه! تو را به همسرى مردى در آوردم که از اصحاب من نخستین کسى است که اسلام آورده است و از همه مردم، عملش زیادتر و بردباریش بیشتر است  .

این حدیث را «طبرانى» روایت کرده است  .

 (2) [کنز العمال 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت فاطمه علیها السّلام‏

فرمود: تو را به همسرى بهترین خاندانم در آوردم که دانش و بردبارى او، از همه بیشتر و در پذیرش آئین اسلام، مقدّم بر همه بود. این حدیث را «خطیب» در کتاب «المتفق و المفترق» از «بریدة» نقل کرده است  .

 

 

(1) [همان کتاب 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت زهرا علیها السّلام فرمود: آیا خرسند نیستى از اینکه تو را به همسرى بزرگوارى در آوردم که در پذیرش اسلام، بر همه مسلمانان مقدّم بود و علمش از همه آنها بیشتر. و تو بزرگ امّتم هستى آنچنان که «مریم»، سیّده زنان مردم خود بود  .

مؤلف گوید: حدیث مزبور را «مناوى» در [فیض القدیر 4/ 135] و «ابن حجر» در [صواعق ص 72] نقل کرده است و اظهار کرده: این حدیث را «دیلمى» از

 «عایشه» روایت کرده است و «محبّ طبرى» در [ذخائر ص 58] و همچنین در [الریاض النضرة 2/ 158] روایت کرده است و اظهار مى‏دارد این حدیث را «ابن ضحاک» در «الاحاد و المثانى» روایت نموده و «سیوطى» در «الدر المنثور» در ذیل آیه شریفه وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً سوره «واقعه»، آورده و گفته است که این حدیث را «ابن ابى حاتم» از «ابن عباس» روایت کرده است.

 (1) [قصص ثعلبى/ 338] از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل شده، پیشى گیران در ایمان به خدا، سه نفرند که اینان هیچگاه به خداى تعالى کفر نورزیده و یک چشم به هم زدن بسوى کفر تمایل پیدا نکرده‏اند. 1- «حزقیل» (مؤمن آل فرعون)، 2- «حبیب نجّار» (صاحب یاسین)، 3- على بن ابیطالب علیه السّلام که والامقام‏تر از آن دو نفر است.

مؤلف گوید: در صفحه 257 نوشته است و از آن سه تن على علیه السّلام است که مؤمن آل محمدى مى‏باشد و افضل از همه آنهاست و در صفحه 558 حدیث را با ذکر سند یادآور شده است و گفته است «خمشاوى» به سند خود، از «ابن ابى لیلى» از پدرش روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود، و حدیث را بطورى که ذکر شد متذکر گردیده است. و همین حدیث را «زمخشرى» در کتاب «کشّاف» ذیل تفسیر آیه شریفه وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعى‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ در سوره «یس»، روایت کرده است.

 (2) [الدر المنثور] در ذیل تفسیر آیه شریفه: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ سوره مبارکه «یس»، مى‏نویسد: «ابن عدى» و «ابن عساکر» گفته‏اند: به خدا سوگند، سه تن بزرگوارند که هیچگاه مرتکب بزهکارى نشده‏اند: 1- مؤمن آل یاسین، 2- على بن ابیطالب علیه السّلام، 3- «آسیه» (زن فرعون)

 (3) [تاریخ بغداد 14/ 155] از «جابر» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: سه تن از بندگان مخصوص خدایند که حتى یک چشم بهم زدن هم، به‏

وحى الهى، به دیده کفر نگاه نکرده‏اند: مؤمن آل یاسین، و على بن ابیطالب علیه السّلام، و «آسیه» (زن فرعون)

 (1) [تهذیب التهذیب 7/ 236] ذیل شرح احوال «عفیف کندى» مى‏نویسد:

 «عسکرى» گفته است: آنگاه که «عفیف» اسلام اختیار کرد، گفت: هر گاه خداى تعالى نعمت اسلام را به من روزى فرماید، همراه با على علیه السّلام، دومین نفرى خواهم بود که به حقیقت اسلام ایمان آورده‏ام.

مؤلف گوید: بدلیل التزام، از این حدیث برمى‏آید که على علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام آورده است. و ما پس از این در باب «على نخستین کسى است که نماز گزارده است» به شرح حال «عفیف»، به طرق مختلف خواهیم پرداخت.

 (2) [مستدرک الصحیحین 3/ 125] با دو سند، از «ابو اسحاق» روایت کرده است که گفت: از «قثم بن عباس» سؤال کردم، چگونه على علیه السّلام از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله ارث برده و شما ارث نبردید؟ در پاسخ گفت: بدلیل آنکه حضرت على علیه السّلام جلوتر از همه ما، به حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله پیوست و با استوارى و پایمردى هر چه تمامتر، با او ارتباط و اتحاد پیدا کرد. «حاکم» گوید: این حدیث از سندهاى صحیحى برخوردار است.

مؤلف گوید: این حدیث را «متقى» در [کنز العمال 6/ 400] از «ابن ابى شیبه» روایت کرده است.

 (3) [نور الابصار ص 69] از «فاطمه بنت اسد»، مادر مکرمه حضرت على علیه السّلام، نقل کرده است که هر گاه وى مى‏خواست در برابر بتها کرنش نماید، (در آن زمان که حضرت على علیه السّلام در رحم وى بود)، نمى‏توانست کرنش کند. و این بدانجهت بود که حضرت على علیه السّلام در آن هنگام، پاهاى مبارکش را بر شکم مادر و پشتش را بر پشت مادر مى‏چسبانید و فشار مى‏داد و «فاطمه» هم نمى‏توانست در برابر بت، به حالت خمیدگى و تواضع در آید. و همین معنى ایجاب کرده است‏

گاهى که نام على علیه السّلام را به زبان مى‏آورند و یا مى‏نویسند، به منظور بزرگداشت آن حضرت، جمله «کرّم الله وجهه» را دنبال نام حضرت بکار برند و چنان وانمود مى‏کنند که ما با یادآورى از این جمله به این واقعیت مى‏رسیم که سیماى شریف آن حضرت گرامى‏تر از آن بود، که حتّى بواسطه مادرش هم، در برابر بت سجده کند.

مؤلف گوید: از این حدیث بدست مى‏آید که حضرت على علیه السّلام پیش از آنکه به دنیا بیاید و قبل از آنکه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مبعوث به نبوت بشود، مؤمن و موحّد بوده است‏

 (2) [همان کتاب 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هفت سال پیش از آنکه بشرى به اسلام بگراید، فرشتگان الهى بر من و على، درود مى‏فرستادند. این حدیث را «ابن عساکر» روایت کرده است  .

 (3) [حلیة الاولیاء 4/ 294] از «حسن» روایت کرده است، آنگاه که «سعید بن جبیر» را به دار الاماره «حجّاج بن یوسف» بردند، «حجّاج» خطاب به او گفت  :

تو شقى بن کسیرى؟ در پاسخ گفت: نه! بلکه من «سعید بن جبیرم». گفت: چنین نیست، بلکه تو «شقى بن کسیر» مى‏باشى! «سعید» گفت: مادرم در نامگذارى من، از تو داناتر بوده است. «حجّاج» گفت: در حق محمد چه سخنى دارى؟ «سعید» گفت: آیا مرادت پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله است؟ «حجّاج» گفت: آرى. «سعید» گفت  :

پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله سیّد فرزندان آدم و برگزیده خداى عالم و بهترین باقى ماندگان و والاترین گذشتگان است- تا آنجا که- «حجّاج» گفت: درباره على چه مى‏گوئى؟ «سعید» پاسخ داد: حضرت على علیه السّلام پسر عموى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و نخستین کسى است که اسلام آورده است و همسر حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام و پدر ارجمند امام حسن مجتبى و امام حسین علیهما السّلام است  .

 (4) [مجمع هیثمى 9/ 220] از «مالک بن حویرث» نقل کرده است، اولین مردى که اسلام اختیار کرد، على علیه السّلام و از زنان، خدیجه علیها السّلام بود. این روایت را

 «طبرانى» هم نقل کرده است  .

 (1) [همان کتاب 9/ 220] از «بریدة» روایت کرده است که گفت: خدیجه نخستین زن، و على بن ابیطالب علیه السّلام اولین مردى است که به آئین اسلام گرویده‏اند و این روایت را «طبرانى» هم، نقل کرده است  .

 (2) [همان کتاب 9/ 220] از «ابو رافع» روایت کرده است که گفت: اولین کسى که از مردان، اسلام آورده، على علیه السّلام است و اولین کسى که از زنان، اسلام اختیار کرد، خدیجه علیها السّلام است. این حدیث را «بزّاز» نقل کرده است و سند آن متضمن رجال صحیحى است  .

 (3) [الدر المنثور] سیوطى در این کتاب، در ذیل تفسیر آیه شریفه: وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ... در سوره مبارکه «واقعه»، نقل کرده است که «ابن مردویه» در ذیل آیه وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ گفته است، این آیه درباره «حزقیل»، مؤمن آل فرعون، و «حبیب نجّار» که در سوره «یس» به او اشاره شده است و در حق حضرت على علیه السّلام نازل شده است. و هر یک از ایشان در ایمان به حق تعالى بر مردم خود، پیشى گرفته‏اند و على علیه السّلام در پیشى گرفتن به ایمان به حق تعالى، برتر و والاتر از آنان بود.

 (4) [کنز العمال 6/ 152] گفته است: پیشى‏گیرندگان در ایمان به خدا، سه تن مى‏باشند: 1- «یوشع بن نون»، نخستین کسى است که در پیروى از حضرت موسى علیه السّلام بر دیگران پیشى گرفت؛ 2- صاحب یاسین که در ایمان به حضرت عیسى علیه السّلام، بر دیگران پیشى گرفت؛ 3- حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام است که در ایمان به حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله، بر دیگران پیشى گرفت. این حدیث را «طبرانى» و «ابن مردویه» از «ابن عباس» روایت کرده‏اند.

ادامه مطلب ...